(بدون عنوان)

چه حالی داری دلم .. امشب میگن عروسیته

شهر و خبر کنید بیان .. عشقم داره دوماد میشه

دور و ورت شلوغ شده .. پشت سرت چراغونی

از این همیشه بی خبر .. دل میکنی به آسونی

دستاشو سفت نگیر دلم لک زده واسه اون نگات

انقده آتیشم نزن به لحن سرد خنده هات

برو که بعد تو میخوام رخت سیاه به تن کنم

منم میرم با خاطرات عشقمونو کفن کنم

پنج سال گذشت کنارت عذاب کشیدم

بهترین لحظه هامو من باتو سراب می دیدم

رفتی با کسی که اصلاً تو فکرم نبود

بهم قول داد و ولی پای عشقم نموند

من حسم از اون روزها تغییر کرده

طوری که باعث شد گریه ها بی تاثیر تر شه

تو با اون شاد بودی وقتی زجه میزدم

حتی رفیق های خودم بهم سر نمیزدن

وقتی زیر یک سقف باهاش لم داده بودی

من اشک میریختم از دردهای دوری

یاد اون روزا می افتم که تو آغوشم بودی

یا اون روزا که گفتم اگه فراموشم کنی

بی تو نمیتونم یه جایی کم میارم آخر

تو نبودی ببینی تو سختی ها من با هر

خاطره ای که از تو داشتم دلخوش شدم

ولی حالا باید به تو و اون روزا پشت کنم
***

حالم خیلی خرابه تو چجوری تونستی

گفتم نباشی میمیرم مگه نمیدونستی

یه مدتی بود همش بهونه می آورد

ازش گلایه ندارم اگه ندونه اینا رو

من تموم این راهو پای پیاده اومدم

میدونم بامن بودن توقع زیادی بود ازت

اونو تو آغوش بگیر شب حجله ته آخه

اصلاً ناراحت نشو اگه حجله مو با یه

شمع و یه چراغ خاموش تو این کوچه نشوندم

میشم مثل خودت ببین ، همه میگن جوون رفت  

هه ... همه میگن جوون رفت